نمی دونم این چندمین جمعه بود...؟
به من رحم کن بیقرارم بیا، کجا بغضمو جا بذارم بیا
نمیدونم این چندمین جمعه بود، حساب زمانو ندارم بیا
هوای جهان سرد و طوفانیه، تو میدونی این قصه طولانیه
غمش ریشه داره تو دیوار و در، تو محراب حیدر، محرم صفر
تو پاهای زخمی، رو شن های داغ، غریبی اسیری همون اتفاق
چقدر کینه دارن هنوز از غدیر، بیا انتقام خدا رو بگیر
ببین چی گذشته تو این انتظار، بیا روی این زخم مرهم بذار
چیه کوله بارم تو این زندگی، به جز حسرت و بغض و شرمندگی
دارم ادعا می کنم با تو ام، شاید این فقط حرفه و ادعا
نمیدونم این چندمین جمعه بود، خدا شاهده درد دارم بیا
به من رحم کن بیقرارم بیا، کجا بغضمو جا بذارم بیا
نمیدونم این چندمین جمعه بود، حساب زمانو ندارم بیا
*****
مهربان تر از پدر!
بودنت که یادمان می آید، ته دلمان قرص می شود. مثل کودکی که کمی دورتر از نگاه پدر بازی می کند.
مثل همیشه برایمان دعا کن!
که بازی، ما را از تو غافل نکند...
در پناه صاحب الزمان
اللهم عجل لولیک الفرج